آزاد گذاشتن دست مدیر در انتخاب همکاران
آزاد گذاشتن دست مدیر در انتخاب همکاران
دراین یادداشت بخشی از سخنان امیر مومنان (ع) خطاب به یکی از استاندارانش , مورد توجه قرار گرفته است . ایشان خطاب به نخستین استاندارش در مصر یعنی قیس بن سعد می فرمایند :
به سوى مصر، حرکت کن که تو را به حکومت آن جا گماردم، بار سفر بند و افراد مورد اعتماد و اطمینانت را گرد خود جمع کن و با آنان و کسانی که دوست دارى همراهی ات کنند، روانه مصر شو و نیروهای نظامی ای را که از مدینه آورده ای نیز با خود ببر چرا که این براى دشمنت هراسناکتر و براى دوستت، عزّتبخشتر است، و إن شاء اللّه وقتی وارد مصر شدی با افراد نیکوکار، به نیکویى رفتارکن و بر شبههافکن، سخت بگیر و با عام و خاص، به نرمی رفتار کن که نرمى، مایه برکت است.
متن اصلی خبر
تاریخ الطبری عن سهل بن سعد: لَمّا قُتِلَ عُثمانُ ووَلِیَ عَلِیُّ بنُ أبی طالِبٍ الأَمرَ، دَعا قَیسَ بنَ سَعدٍ الأَنصارِیَّ فَقالَ لَهُ: سِر إلى مِصرَ فَقَد وَلَّیتُکَها، وَاخرُج إلى رَحلِکَ، وَاجمَع إلَیکَ ثِقاتِکَ ومَن أحبَبتَ أن یَصحَبَکَ حَتّى تَأتِیَها ومَعَکَ جُندٌ، فَإِنَّ ذلِکَ أرعَبُ لِعَدُوِّکَ وأعَزُّ لِوَلِیِّکَ، فَإِذا أنتَ قَدِمتَها إن شاءَ اللّهُ، فَأَحسِن إلَى المُحسِنِ، وَاشتَدَّ عَلَى المُریبِ، وَارفُق بِالعامَّةِ وَالخاصَّةِ، فَإِنَّ الرِّفقَ یُمنٌ.
آدرس : تاریخ الطبری: ج 4 ص 547، الکامل فی التاریخ: ج 2 ص 354 , الغارات: ج 1 ص 208.
نکته
نکته قابل توجه در این سخنان امام (ع) تعبیر «افراد مورد اعتماد و اطمینانت را گرد خود جمع کن » است که می توان گفت به معنای باز بودن دست مدیران در گزینش همکاران در حوزه مدیریت شان است . این امر تاثیر فروانی در میزان توفیق مدیران و تشکیل گروه کاری همسو و هم فکر دارد . دراین حالت به خاطر همسویی و هماهنگی بین گروه , فرصت ها به درستی مدیریت می شوند این در حالی است که اگر انتخاب همکاران در اختیار مدیر نباشد ای چه بسا گروهی ناهماهنگ و پر اختلاف , شکل بگیرد و بخش عمده توان و زمان آنان صرف درگیری باهم شود و عملا حوزه مدیریتی آنان رها و بی برنامه پیش رود و بدیهی است که در چنین شرایطی , کار ها بسامان نخواهند بود و پیشرفتی حاصل نخواهد شد .
گفتنی است تعبیر یاد شده خطاب به دیگر مدیران نیز به کار رفته است که به دو نمونه از آنها اشاره می کنیم ؛
الف» فرازی از نامه امام (ع) خطاب به حُذَیفة بن یَمان که حاکم مدائن بود:
إِنّی قَد وَلَّیتُکَ ما کُنتَ تَلیهِ لِمَن کانَ قَبلی مِن حَرفِ المَدائِنِ، وقَد جَعَلتُ إلَیکَ أعمالَ الخَراجِ والرُّستاقِ وجِبایَةِ أهلِ الذِّمَّةِ، فَاجمَع إلیکَ ثِقاتِکَ ومَن أحبَبتَ مِمَّن تَرضى دینَهُ وأمانَتَهُ، وَاستَعِن بِهِم عَلى أعمالِکَ .( آدرس : إرشاد القلوب, دیلمی , ص 321 .)
ترجمه
تو را بر همان کارهاى مدائن که پیش از من به عهده داشتى، مىگمارم .... پس، افراد مورد اعتماد خودت را و از کسانى که دیندارى و امانتدارىشان را مىپسندى، هرکس را که دوست دارى، گِرد آور و از آنان براى کارهایت کمک بگیر.
در این نامه به روشنی بر اعتماد و تشخیص و پسند مدیر تاکید شده ضمن توجه و تاکید بر امانتداری همکاران که یکی از شرایط و ضوابط لازم در همکاران است.
ب » بخشی از نامه امام به مالک اشتر استاندار مصر آنجا که در باره نحوه انتخاب قضات توصیه هایی دارند :
الإمام علیّ علیه السلام فی عَهدِهِ إلى مالِکٍ الأَشتَرِ: ثُمَّ اختَر لِلحُکمِ بَینَ النّاسِ أفضَلَ رَعِیَّتِکَ فی نَفسِکَ، مِمَّن لا تَضیقُ بِهِ الامورُ، ولا تُمَحِّکُهُ الخُصومُ، ولا یَتَمادى فِی الزَّلَّةِ، ولا یَحصَرُ مِنَ الفَیءِ إلَى الحَقِّ إذا عَرَفَهُ، ولا تُشرِفُ نَفسُهُ عَلى طَمَعٍ، ولا یَکتَفی بِأَدنى فَهمٍ دونَ أقصاهُ، وأوقَفَهُم فِی الشُّبهاتِ، وآخَذَهُم بِالحُجَجِ، وأقَلَّهُم تَبَرُّما بِمُراجَعَةِ الخَصمِ، وأصبَرَهُم عَلى تَکَشُّفِ الامورِ، وأصرَمَهُم عِندَ اتِّضاحِ الحُکمِ، مِمَّن لا یَزدَهیهِ إطراءٌ ولا یَستَمیلُهُ إغراءٌ، واولئِکَ قَلیلٌ. (نهج البلاغة: نامه 53، تحف العقول: ص 135)
ترجمه
براى داورى در میان مردم، شایستهترین فرد از نظر خودت را ، برگزین ؛ آن که کارها بر او دشوار نگردد، و صاحبان دعوا او را به لجاجت نکشانند، و در لغزشها نماند، و از بازگشت به حق، آنگاه که آن را شناخت، خوددارى نورزد، و به سبب طمع، به هلاکت نیفتد، و به جاى فهم دقیقتر به اندکْ فهم، اکتفا نکند، و در شبهه ها درنگش از همه بیشتر باشد، و از همه بیشتر به حجّتها و استدلالها بچسبد، وکمتر از همه از مراجعه صاحبان دعوا به ستوه آید، و در کشف کارها از همه شکیباتر باشد، و قاطعترینِ آنها به هنگام روشنى حکم باشد، و ستایش فراوان، او را به خودبینى نکشاند و تشویق و تحریک دیگران، او را مجذوب نگرداند؛ و اینان اندکاند.
تعبیر« شایسته ترین فرد از نظر خود را برای قضاوت انتخاب کن » به خوبی گویای آن است که انتخاب قاضی بر عهده مدیر آن سامان نهاده شده و به وی اجازه داده شده فردی را که شایسته تشخیص داده , انتخاب کند . جالب آن که امام بلافاصله معیارها و ملاک های لازم در شخص قاضی را به مالک اشتر گوشزد می کنند تا او از شرایط قاضی آگاهی پیدا کند و آنگاه بر اساس معیارها , دست به انتخاب بزند و فردی را که شایسته می بیند برگزیند.
در این روش امام (ع) دو رکن مهم در ارتباط با مدیران رعایت شده است . از یک سو , آزادی آنان در انتخاب همکاران رعایت شده است و از سوی دیگر , با تعیین ضوابط و معیارهای لازم , رفتار آنان در انتخاب همکاران تنظیم و تعدیل شده است .